زیبایی یخ زده در خیابان سانتا و دیگری با یک هدیه را دید. و پس از آن او می خواست آب نوشیدنی گرم را ریخت، که سانتا قطعا آن را داشته باشد. با حیله گویی، پدربزرگ سال نو را به بعضی از توالت های تیزهوش تبدیل کرد و اجازه دادیم که یک نان شیرینی پشمی را در شلوار خود پیدا کنیم. پیدا کرده است. با قرار دادن دیک خود را به او، سانتا خسته شده تا آنجا که زیبایی را دمار از روزگارمان درآورد. در حالی که او روی زمین از جنس غیرمنتظره آرامش می کشید، سبیل بی سر و صدا یک هدیه را از او دزدی کرد. برای جادوگری که می شناسی بپرداز
فیلم های بیشتر