مرد جوان به این فکر نکرد که چنین سرد با یک سینه بزرگ در نزدیکی محل کارش زندگی کند. واقعیت این است که این پسر در مدت کوتاهی در دهانش و بین پاهایش دیک ندیده بود، پسر به زودی از چشم غمگین یک زن متوجه شد و مانند یک جادوگر (که در هلیکوپتر و بدون پاپ کیک نبود)، بدون لذت، دو پا را به مادام ریخت - اجازه دهید او شادی کند ... که در حال حاضر در ناهار، پسر به خانم می آید، لذت ارتباطات صمیمی را در مقابل غذای خوشمزه به او می دهد.
فیلم های بیشتر